رباب محمدی
چکیده
در این تحقیق Fe3O4/graphene oxide (Fe3O4/GO), Fe3O4 و polyaniline-Fe3O4/GO با مقادیر مختلفی از پلی آنیلین تهیه و با روشهای آنالیزی مختلف نظیر EDX , SEM, XRD و FT-IR مقایسه شدند. از نمونه های تهیه شده برای حذف متیل رد به عنوان رنگ آنیونی از محلول های آبی استفاده شد. نانوکامپوزیت polyaniline-Fe3O4/GOفعالیت کاتالیزوری بالاتری نشان داد که تا حدودی ...
بیشتر
در این تحقیق Fe3O4/graphene oxide (Fe3O4/GO), Fe3O4 و polyaniline-Fe3O4/GO با مقادیر مختلفی از پلی آنیلین تهیه و با روشهای آنالیزی مختلف نظیر EDX , SEM, XRD و FT-IR مقایسه شدند. از نمونه های تهیه شده برای حذف متیل رد به عنوان رنگ آنیونی از محلول های آبی استفاده شد. نانوکامپوزیت polyaniline-Fe3O4/GOفعالیت کاتالیزوری بالاتری نشان داد که تا حدودی به دلیل اثر حساس کنندگی پلی آنیلین و سرعت پایین ترکیب مجدد حفره- الکترون به دلیل خاصیت الکترون کشندگی اکسید گرافن است. واکنش تخریب نوری با مدل لانگمویر تطابق خوبی نشان داد که بیانگر وابستگی سرعت واکنش به مرحله جذب سطحی است. همچنین در نانوکامپوزیت polyaniline-Fe3O4/GO مقدار پلی آنیلین نقش تعیین کننده ای در فعالیت فتوکاتالیزوری نمونه ها ایفا می کند. بر اساس نتایج به دست آمده وقتی مقدار پلی آنیلین از میزان بهینه بالاتر می رود فعالیت کاتالیزوری کاهش می یابد. همچنین کارایی نانوکامپوزیت polyaniline-Fe3O4/GO به منظورحذف متیل رد از طریق فرایندهای فتو کاتالیزوری و جذب سطحی مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده سرعت حذف متیل رد از طریق فرایندهای فتو کاتالیزوری بیشتر است. برای تشخیص نوع ایزوترم جذب، ایزوترم های جذب لانگمویر و فروندلیچ مورد مطالعه قرار گرفتند. مدل لانگمویر با داده های آزمایشگاهی تطابق خوبی نشان داد. با توجه به مدل لانگمویر، polyaniline-Fe3O4/GO بالاترین ظرفیت جذب متیل رد را با 101.72 میلی گرم در گرم نشان داد.
حمزه عادل پور عبدلی؛ کمال علیزاده؛ پیمان هاشمی
چکیده
یک روش استخراج فاز جامد مغناطیسی به کمک آهنربا بر اساس ذرات آگارز نانومغناطیسی کروی هسته-پوسته توسعه داده شد و برای استخراج رمدسیویر در نمونههای سرم مورد استفاده قرار گرفت. ذرات آگارز نانومغناطیسی با روش اپی کلروهیدرین فعال شده و با دی هیدرات کوئرستین به عنوان لیگاند برای استخراج رمدسیویر عاملدار شدند. برای تعیین رمدسیویر هدف، ...
بیشتر
یک روش استخراج فاز جامد مغناطیسی به کمک آهنربا بر اساس ذرات آگارز نانومغناطیسی کروی هسته-پوسته توسعه داده شد و برای استخراج رمدسیویر در نمونههای سرم مورد استفاده قرار گرفت. ذرات آگارز نانومغناطیسی با روش اپی کلروهیدرین فعال شده و با دی هیدرات کوئرستین به عنوان لیگاند برای استخراج رمدسیویر عاملدار شدند. برای تعیین رمدسیویر هدف، پس از پیش تغلیظ با این روش، از HPLC استفاده شد. تأثیر پارامترهای مختلف تحلیلی مانند pH، قدرت یونی، عبور آهنربا و مقدار جاذب بر استخراج رمدسیویر بررسی و با روش طراحی کامپوزیت مرکزی چند متغیره بهینه شد. پنج آنالیز تکرار شده در شرایط بهینه منجر به بازیابی 4/99٪ با انحراف استاندارد نسبی 66/3٪ برای رمدسیویر شد. حد تشخیص روش (3σ) برای آنالیت 027/0 میلیگرم در لیتر بود. این روش با موفقیت برای تعیین رمدسیویر در نمونههای سرم به کار گرفته شد.
چکیده
فعالیتهای انسانی به تجمع و جابجایی فلزات سنگین در ماتریس خاک کمک میکند، که به عنوان مخزن نهایی این آلایندهها عمل میکند و در نتیجه خطرات زیستمحیطی و سلامت انسان را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.این مطالعه تأثیر یک نیروگاه حرارتی با سوخت فسیلی در استان اصفهان، ایران، بر تجمع فلزات سنگین در خاک سطحی اطراف آن را ارزیابی کرد. ...
بیشتر
فعالیتهای انسانی به تجمع و جابجایی فلزات سنگین در ماتریس خاک کمک میکند، که به عنوان مخزن نهایی این آلایندهها عمل میکند و در نتیجه خطرات زیستمحیطی و سلامت انسان را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.این مطالعه تأثیر یک نیروگاه حرارتی با سوخت فسیلی در استان اصفهان، ایران، بر تجمع فلزات سنگین در خاک سطحی اطراف آن را ارزیابی کرد. پنجاه نمونه خاک سطحی جمعآوری شد و غلظت هشت فلز سمی - کادمیوم، کبالت، کروم، مس، منگنز، نیکل، سرب و روی - تعیین شد. تحلیلهای آماری، از جمله تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون، سه گروهبندی فلزی متمایز را نشان داد: گروه اول (نیکل، سرب، کادمیوم)، گروه دوم (مس، کروم، کبالت) و گروه سوم (روی، منگنز). فلزات گروه اول با منابع طبیعی و انسانی مرتبط بودند، در حالی که گروههای دوم و سوم با منشأ زمینزاد مرتبط بودند. برای تعیین کمیت سطوح آلودگی، فاکتور آلودگی (CF) و شاخص زمین انباشتگی (Igeo) محاسبه شدند. نتایج نشاندهنده سطوح آلودگی متوسط تا زیاد برای سرب و کادمیوم بود و کادمیوم مقادیر CF بسیار بالایی را در تمام نمونهها نشان داد. علاوه بر این، کالیبراسیون چند متغیره با استفاده از رگرسیون مؤلفههای اصلی (PCR) و رگرسیون حداقل مربعات جزئی (PLS) برای پیشبینی شاخص بار آلودگی (PLI) به کار گرفته شد. هر دو روش عملکرد صحیح و قوی در پیشبینی PLI با مقادیر R² از 861/0 تا 965/0 در مجموعه دادههای کالیبراسیون و پیشبینی نشان دادند،
جمال الدین شیخ؛ زرین اسحاقی
چکیده
در این مطالعه، یک روش نوین برای اندازهگیری کمی مواد با استفاده از سلول خورشیدی رنگدانهای (DSSC) ابداع گردید. ماده مورد مطالعه به عنوان رنگدانه در سلول خورشیدی حساس شده با رنگ (DSSC) به کار گرفته می شود و این سلول به عنوان آشکارساز برای شناسایی کمی ماده هدف عمل میکند. محلول نمونه مورد بررسی به طور همزمان در معرض تابش تمام طول موجهای ...
بیشتر
در این مطالعه، یک روش نوین برای اندازهگیری کمی مواد با استفاده از سلول خورشیدی رنگدانهای (DSSC) ابداع گردید. ماده مورد مطالعه به عنوان رنگدانه در سلول خورشیدی حساس شده با رنگ (DSSC) به کار گرفته می شود و این سلول به عنوان آشکارساز برای شناسایی کمی ماده هدف عمل میکند. محلول نمونه مورد بررسی به طور همزمان در معرض تابش تمام طول موجهای یک لامپ تنگستن قرار میگیرد و یک سلول خورشیدی که به عنوان آشکارساز عمل می کند، میزان جذب را ثبت میکند. این سامانه از نظر طراحی مشابه یک طیفسنج نوری ناحیه مرئی- فرابنفش است با این تفاوت که از تکفامساز استفاده نمیشود و این جزو مزایای این روش ساده است. در این مطالعه، چهار نوع سلول خورشیدی با استفاده از رنگهای مختلف ( N719 و Bromoethylene Blue و Quinalizarin و 2,7-Dichlorofluorescein ) ساخته شد. با جایگزینی این سلولهای خورشیدی با آشکارساز طیفسنج UV-Vis، شدت جذب نور لامپ تنگستن برای محلولهای حاوی رنگدانه مورد استفاده در سلول خورشیدی و سایر رنگها بررسی شد. مشاهدات نشان می دهد که اگر محلول مورد بررسی با رنگدانه استفاده شده در سلول خورشیدی همسان باشد، میزان جذب متناسب با لگاریتم غلظت خواهد بود. اما اگر محلول حاوی رنگ متفاوتی با سلول خورشیدی ( نا همسان ) باشد، پاسخ سامانه از قانون بیر-لامبرت پیروی کرده و رابطهای خطی با غلظت نشان میدهد. این روش میتواند برای شناسایی کمی و کیفی مواد مورد استفاده قرار گیرد. در تحلیلهای کیفی و کمی، DSSC منحصر به فرد ساختهشده با رنگ نمونه به عنوان آشکارساز برای هر نمونه به کار میرود.